ورق پاره ی تقدیر

ساخت وبلاگ
مو ایبارم خطا کردوم ؟ نکردوم وِ عهد تو وفا کردوم ؟ نکردوم تو با مو با وفـــا بیدی ؟ نبیدی مو وا تو خوو تا کردوم ؟ نکردوم تو آلبرده همش پشتت به ما بی مو به تو اعتنا کردوم ؟ نکردوم تو سی دیدار مو کاری نکردی مو سیت شال و قبا کردوم ؟ نکردوم تو مانَه دائماً نفرین اِکردی مونم سی تو دعا کردوم ؟ نکردوم وِ دام ترنه هات دل ایگروسید مو دردته دوا کردوم ؟ نکردوم تو یکبارم نکِردی بُنگ ایما مونم هیچت صدا کردوم ؟ نکردوم عروسی کِردی و بِرنَو حقت بید مو جشنته عزا کردوم ؟ ورق پاره ی تقدیر...
ما را در سایت ورق پاره ی تقدیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akharinezhdeha بازدید : 19 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 18:39

ای دسته گل محمدی ، عشق ! در شهر دلم خوش آمدی ، عشق ! گفتم که فرشته ی نجاتی خود را چه قشنگ جا زدی عشق ! دل را دگری به خون کشید و تو تیر خلاص را زدی عشق ! تکفیری اگر تو را ببیند گردن زندت که مرتدی عشق ! شاید تو ضرورت وجودی شاید که نه ، اصل بایدی عشق ! داروی تمام دردها نه خود زخم عمیق ممتدی عشق ! هر چند که خوبی ات زیاد است بسیار بدی ، بدی ، بدی عشق ! ورق پاره ی تقدیر...
ما را در سایت ورق پاره ی تقدیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akharinezhdeha بازدید : 15 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 18:39

خسته ایم 12.4.88 جويندگان چشم سياهت چه مي كنند ؟ آشفتگان طرز نگاهت چه مي كنند ؟ دلدادگان منتظرت در چه حالتند ؟ بي طاقتان چشم براهت چه مي كنند ؟ غمخوارگان زلف پريشت چه مي خورند ؟ ديوانگان صورت ماهت چه مي كنند ؟ بينندگان روي تو واله نمي شوند ؟ با آن نماد حسن و ملاحت چه مي كنند ؟ دور از بهشت عدن كه آغوش گرم توست اين بندگان غرق گناهت چه مي كنند ؟ يك گوشه آرميده و كاري نمي كني در حسرت تو كفش و كلاهت چه مي كنند ؟ ما نيزه دار منتظر لشكر توايم باري بپرس بي تو ورق پاره ی تقدیر...
ما را در سایت ورق پاره ی تقدیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akharinezhdeha بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 18:39

رو به آن تصویر سربرگ مجازی می کنم دل به این اندک نشان از دوست راضی می کنم آن که از تمکین به خوابم هم نمی آید دگر روز و شب ها با خیالش عشقبازی می کنم ورق پاره ی تقدیر...
ما را در سایت ورق پاره ی تقدیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akharinezhdeha بازدید : 20 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 18:39

روزهاي در غربت ، روزهاي همچون شام فصل سرد تنهايي ، مانده يك نفر ناكام شد روانه تا غربت ، اين اسير وامانده در وطن تو ماندي و ، آن جماعت بدنام اين طرف منم بي دل ، خون دل خوري تنها آن طرف تويي دلبر ، بي وفاي خون آشام شهد و شكر غربت ، حنظل است و د.د.ت حلقه هاي گيسويش ، دار و حلقه ي اعدام فكر تاختن بر تو ، يك خيال باطل بود واز تو بهره ور گشتن ، كودتاي نافرجام هر كسي كه شد همره ، با تو ، قصد غارت داشت از حراميان بودند ، زايران بي احرام با غم تو خو كردم ، با تمام ورق پاره ی تقدیر...
ما را در سایت ورق پاره ی تقدیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akharinezhdeha بازدید : 19 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 18:39

آتش زنی به جانم و کبریت می شوی خونریز همچو زاده ی تکريت می شوی ناچار ، می شود دل ميكا ورق ورق گاهی که سخت مثل گرانیت می شوی حالا دقیقه ها همه یک عمر آدمند وقتی تو ساعتی ز کوارتزیت می شوی بندیکتی ز پاپ شدن اجتناب کرد ای ژان پل فقید چرا خیط می شوی بام دلم هنوز تو را چکه می کند ای سقف کاهگل که یونولیت می شوی من امتداد لحظه ی بارانی توام برگرد از احتمال که لیمیت می شوی چشمان من اگر تو نبودی نداشت سو ای روغن چراغ که در پیت می شوی شیرین تر از تو یافت نشد در ورق پاره ی تقدیر...
ما را در سایت ورق پاره ی تقدیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akharinezhdeha بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 18:39

بشنو ای همیشه خوب ، این سرود آخرین در سطور مبهمش ، درد و داغ من ببین در کنار پنجره ، این قلم که می خزد کاغذی سیاه شعر ، طعم تلخ کافئین روز ابری خزان ، بادهای بی قرار عاشقی رها شده در خرابی زمین عاشقی به نام من – بی رفیق و بی وطن کار من مسافرت ؛ بار من به روی زین می نویسم از تو باز ؛ از تو ای غریبه خو ای دلم قباله ات ؛ ای نگار نازنین رفته ای و نیستی ؛ گو که یار کیستی ؟ من نشسته ام غمین ؛ با که ای تو همنشین ؟ این دو سال و چند روز ، روز نه - که قرن غم هر طرف ورق پاره ی تقدیر...
ما را در سایت ورق پاره ی تقدیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akharinezhdeha بازدید : 20 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 18:39

با ساقی می اگر نشستی داریم برعکس سر نخورده مستی داریم بگذار بمیریم و به عزت برسیم چون طایفه ی مرده پرستی داریم ................................................ هم مشرب من شکسته بالان هستند پیران طریق و خسته حالان هستند مجنونم و جفت من غزالان هستند هم صحبت او فقط شغالان هستند ............................. با دربدری سری به سامان دارم اوضاع پریش مثل مستان دارم غم می خورم و خون جگر می نوشم صد شکر که لقمه ای به دندان دارم ........................... ورق پاره ی تقدیر...
ما را در سایت ورق پاره ی تقدیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akharinezhdeha بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 18:39

شاید که دیگر غم گسار من نباشی مانند سابق بی قرار من نباشی . هر جا که باشی من خودم را می رسانم حتی اگر در انتظار من نباشی . باید بیایی عذر تقصیری بیاری از باب غیبت شرمسار من نباشی . یک عمر کوشیدم گرفتار تو باشم بسیار کوشیدی دچار من نباشی . چاوش ندای لا تخف خواند به گوشم حیف است امشب یار غار من نباشی . فصل خزان رفت و پرستوها رسیدند دردا تو ای فصل بهار من نباشی . در دام عشقت ای غزال گرمسیری افتادم و گفتی شکار من نباشی . ورق پاره ی تقدیر...
ما را در سایت ورق پاره ی تقدیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akharinezhdeha بازدید : 17 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 18:39